به خیالم هیچ فاحشه ایی از اول فاحشه نبوده است . به خیالم از اول ماجرا خواهان خوب زندگی
کردن بوده ،از اول راه خواسته به هر قیمتی وفادار باشد و در بند خواستن های یک مرد .
همین فاحشه ایی که امروز مورد اتهام جامعه قرار گرفته یک روزی و یک جایی میان های و هوی
زمانه مردش را گم کرده تلاشش برای یافتن او همچنان بی نتیجه مانده اما همچنان خواسته که
خوب زندگی کند در طی مسیر خوب زندگی کردنش آدمهای سر راهش را محک زده ، تنها مانده ،
درد کشیده، اشتباه کرده، آسیب دیده، گاهی هم خوشحال بوده ، بار زندگی اش را تنها به دوش
کشیده ، گیر عوضی ها افتاده و گرفتارشان شده اما درست در لحظه ایی که باید خودش را نجات
داده در ادامه همه این روزهای خوب و بد گوشه گیر شده و در دلش را به روی همه بسته اما در
یک شب گرم تابستانی دلش به دل کسی گره خورده با تمام بی انگیزگی و گرفتاریهایش عاشق
شده پس از این عشق بزرگ چهار چنگولی چسبیده به زندگی اش همه تلاشش را کرده تا خوب
زندگی کند.و تا حدی موفق هم شده
حالا اینکه چرا این بار هم زندگی اش با کسی که با وسواس انتخابش کرده به سر انجام نمی رسد
را هیچکس نمی داند شاید سایه هیولای گذشته اش نگذاشته که همه چیز خوب پیش برود او فقط
خودش می داند که چرا ؟؟؟؟
حالا اینکه چرا او خودش خواسته عشق دروغین را هر لحظه در آغوش مردان هوسباز تجربه کند را هم
کسی نمی داند او فقط خودش می داند چرا بهشت بانو...
ادامه مطلبما را در سایت بهشت بانو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : beheshtbanooo بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 16:53